Prompt معانی و تعاریف مختلف به همراه مثال های متنوع

لغت “Prompt” در زبان انگلیسی به معنای “ترغیب کردن”، “تشویق کردن”، یا “دستور دادن” است. این واژه به عنوان فعل و اسم به کار می‌رود و در متن‌های مختلف و در حوزه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تلفظ آنلاین واژه “Prompt” به صورت /prɒmpt/ است. در این تلفظ، “p” به صورت صدای پی، “r” به صورت صدای آر، “o” به صورت صدای آو، “m” به صورت صدای اِم، “p” به صورت صدای پی، و “t” به صورت صدای تلفظ می‌شود.

کاربردها و نقش‌های واژه “Prompt” بسیار گسترده هستند. در زیر به برخی از کاربردها و نقش‌های این واژه اشاره می‌کنیم:

1. به عنوان فعل، “Prompt” به معنای ترغیب کردن یا تشویق کردن به انجام یک کار مشخص استفاده می‌شود. به عنوان مثال:
– The teacher prompted the students to answer the question.
(معلم دانش‌آموزان را ترغیب کرد تا به سوال پاسخ دهند.)

2. به عنوان فعل، “Prompt” به معنای دستور دادن یا فرمان دادن نیز به کار می‌رود. به عنوان مثال:
– The director prompted the actors to start the scene.
(کارگردان به بازیگران دستور داد تا صحنه را شروع کنند.)

3. به عنوان اسم، “Prompt” به معنای دستور، سوال یا پرسشی که برای ترغیب کردن یا تشویق کردن به کار برده می‌شود، استفاده می‌شود. به عنوان مثال:
– The teacher gave the students a prompt for their essay.
(معلم به دانش‌آموزان یک سوال راهنما برای مقاله‌شان داد.)

4. در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات، “Prompt” به معنای خط فرمان استفاده می‌شود. این مفهوم به دستوراتی اطلاق می‌شود که توسط کاربر در خط فرمان وارد می‌شود تا سیستم عملیات مشخصی را انجام دهد.

مترادف‌های واژه “Prompt” عبارتند از: motivate, encourage, spur, incite, stimulate.

متضادهای واژه “Prompt” عبارتند از: discourage, deter, hinder, impede.

تاریخچه و ریشه شناسی واژه “Prompt” به قرن ۱۶ برمی‌گردد و از واژه‌ی فرانسوی “prompt” به معنای “سریع” گرفته شده است.

اولین مورد استفاده از واژه “Prompt” در ادبیات انگلیسی به عنوان فعل در قرن ۱۶ میلادی ثبت شده است. در طول زمان، کاربردها و معانی این واژه گسترش یافته و به حوزه‌های مختلفی از زندگی روزمره و علوم مرتبط با آن پیوسته است.

توضیحات گرامری واژه “Prompt”:
– به عنوان فعل، “Prompt” به صورت ساده و گذشته‌ی ساده همراه با شکل سوم فعل به کار می‌رود. به عنوان مثال: prompt, prompted, prompted.
– به عنوان اسم، “Prompt” به صورت یک اسم معمولی و جمع آن “Prompts” به کار می‌رود.