Impasse یک واژه انگلیسی است که به معنای گیر کردن، راه بندازی نشدن، بیرون رفت نداشتن و یا مسدود شدن است. تلفظ این واژه به صورت /ˈɪm.pæs/ انجام میشود.
کاربردهای این واژه در زبان انگلیسی بسیار گسترده است و میتواند به موارد مختلفی اشاره کند، از جمله:
– در معنای عمومی، impasse به معنای گیر کردن در یک موقعیت یا مسئله است که به نظر میرسد برای حل آن راهی وجود ندارد.
– در حقوق، impasse به معنای فرارویی از مذاکرات بین دو طرف است که به دلیل عدم توافق در مورد یک مسئله، نتوانستهاند به توافق برسند.
– در روابط بین الملل، impasse به معنای گیر کردن در مذاکرات بین دو کشور یا دو طرف است که به دلیل عدم توافق در مورد یک مسئله، نتوانستهاند به توافق برسند.
مترادفهای impasse عبارتند از: deadlock، stalemate، gridlock، standstill، halt، blockage، obstruction، jam، snag، و bottleneck. متضادهای این واژه عبارتند از: breakthrough، solution، agreement، و consensus.
ریشه شناسی واژه impasse به فرانسوی برمیگردد و از دو کلمه “en” و “passe” تشکیل شده است که به ترتیب به معنای “در” و “گذشت” هستند. اولین مورد استفاده از این واژه در قرن هفدهم میلادی بوده است.
در گرامر، impasse به عنوان یک اسم به کار میرود و میتواند با حروف اضافههای مختلفی مانند “in”، “at”، “into”، “on”، “upon” و “with” همراه شود. به عنوان مثال:
– We have reached an impasse in our negotiations. (ما در مذاکراتمان به یک گیر کردن رسیدهایم.)
– The company is facing an impasse with its suppliers. (شرکت با تامینکنندگانش در یک گیر کردن قرار دارد.)
– The government is trying to find a way out of the impasse. (دولت سعی میکند راهی برای خروج از گیر کردن پیدا کند.)
با توجه به اینکه impasse به معنای گیر کردن و مسدود شدن است، میتوان از این واژه در موارد مختلفی مانند مذاکرات، روابط بین الملل، تجارت، حقوق، و حتی در زندگی روزمره استفاده کرد.